فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

بالاخره رویت شدیم دی

سلام.............سلام دوستان خوبم. بالاخره فرصتی پیش اومد که بیام نت. البته از بعضی کارام مثل شستن ظروف تا موقعی که نینیم خوابه گذشتم.  اندر حکایت نوزاد داری ما اینکه خب خدا به همه ی مامانا صبری عطا بفرما. ..آمین این فسقلی ما که باید دربست در اختیارش باشیم. عاقا ما تا می خوایم شبا چرتی بزنیم این وروجک صداش بلندمیشه که زن پس این شیر ما چی شد. گشنم شده.... دلم درد می کنه و پی پی کردم( بدون سانسور) و عوضم کن و بغلم کن و .... بقیه کارا همه همون لحظه یادش میاد.   آخه مرد سالاری تا این حد. خوبه یه کم هم از آبجیت یاد بگیری. البته ناگفته نمونه که آبجی هم ما را رسما کچل کرده بود. خلاصه من...( این مادر فداکار از خودگذشت...
24 آذر 1393

نامه ای سرگشاده برای دوستان خوب نی نی وبلاگیم

سلام بر دوستان گلم که تو نبود من واقعا شرمنده ام کردند  همگی خوبید؟ کامنتای قشنگتون رو که دیدم ذوق زده شدم و انرژی گرفتم. نی نی من شکر خدا در تاریخ 18 آبان ساعت 10 صبح با سزارین متولد شد. بابایی دوباره در پناه خدا رفته سفر و من بخاطر دست تنهایی نتونستم بیام نت و هم بخاطر بخیه هام و عوارض بد سزارین.... ان شالله به زودی با عکسای پسملی عزییییییییز و خاطره زایمانم میام پیشتون. ببخشید که بدون جواب کامنتای پرمهرتون رو تایید کردم آخه اگر می ذاشتم تا جواب بدم فکر کنم یک ماهی بی تایید می موند و واقعا حیفم اومد. اندر احوالات ما اینکه من و نی نی تا صبح کشیک هم میزدیم که یه وقتی خوابمون نبره. مخصوصا پسملی که نگهبان شب مامانیش  شده ف...
1 آذر 1393
1