بالاخره رویت شدیم دی
سلام.............سلام دوستان خوبم. بالاخره فرصتی پیش اومد که بیام نت. البته از بعضی کارام مثل شستن ظروف تا موقعی که نینیم خوابه گذشتم. اندر حکایت نوزاد داری ما اینکه خب خدا به همه ی مامانا صبری عطا بفرما. ..آمین این فسقلی ما که باید دربست در اختیارش باشیم. عاقا ما تا می خوایم شبا چرتی بزنیم این وروجک صداش بلندمیشه که زن پس این شیر ما چی شد. گشنم شده.... دلم درد می کنه و پی پی کردم( بدون سانسور) و عوضم کن و بغلم کن و .... بقیه کارا همه همون لحظه یادش میاد. آخه مرد سالاری تا این حد. خوبه یه کم هم از آبجیت یاد بگیری. البته ناگفته نمونه که آبجی هم ما را رسما کچل کرده بود. خلاصه من...( این مادر فداکار از خودگذشت...
نویسنده :
مامان اعظم
13:10